سرویس سیاست مشرق - ر وزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** موسویان: جام زهر برجام، حق غنیسازی ایران بود که غرب نوشید!
«حسین موسویان» -از مقامات مذاکرهکننده تیم روحانی در مذاکرات هستهای سعد آباد که هماکنون در آمریکا دارای کرسی پژوهشی است- در مصاحبه با روزنامه مردم سالاری گفت: «واقعیت این است که برجام به قدرتهای جهانی و متحدین منطقهایشان جام زهر غنی سازی ایران را نوشاند».
موسویان در ادامه در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «روشن است که بخشی از مشکلات اقتصادی کشور بخاطر چالش هستهای است. بعید است کسی در داخل کشور منکر این واقعیت باشد…شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل با اجماع قدرتهای جهانی تصویب شد که تحریمهای بیسابقه اقتصادی بخاطر موضوع هستهای را دربرداشت».
این عضو پیشین تیم مذاکرات هستهای افزود: «بالاخره پذیرش غنیسازی در ایران، مهمترین چالش امنیتی برای اسرائیل، جهان غرب و متحدان منطقهای غرب محسوب میشود و لذا این چالش حتی بعد از برجام هم ادامه دارد؛ چون اسرائیل و عربستان و جناح تندرو جهان غرب بویژه آمریکا از ابتدا مخالف غنیسازی ایران بودند و اکنون هم مهمترین دلیل آنها برای برهم زدن برجام همین است. لذا این چالش کلانی است که ادامه خواهد یافت؛ بنابراین تأثیر منفی تحریمهای هستهای بر اقتصاد کشور قابل کتمان نیست».
ادعای موسویان درباره حق غنی سازی ایران به موجب برجام در حالی است که نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملاً برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده و علیرغم فعالیتهای صلح آمیز هستهای، حق غنی سازی بالاتر از ۳.۵% را ندارد!
در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی میتوانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازیاش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد اما متأسفانه بر اساس برجام غنی سازی ایران دچار محدودیتهای متعدد شده است.
بتنریزی در قلب رآکتور اراک، خروج بیش از ۱۲ هزار سانتریفیوژ از چرخه غنیسازی، توقف تحقیق و توسعه برای غنیسازی در فردو و خروج ۹۷۰۰ کیلوگرم از دههزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر ۵ درصد- که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهای کشورمان به دست آورده بودیم- از کشور از جمله اقدامات دولت به موجب برجام بود که هزینههای سنگینی را در پی داشت.
«جان کری» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا- مهر ۹۶- گفت: «ایران در توافق هستهای (برجام) پیشاپیش همه امتیازاتش را پرداخت کرد».
«باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا نیز- دی ۹۵- در سخنرانی خداحافظی خود با افتخار اعلام کرد که برنامه هستهای ایران را بدون شلیک یک گلوله متوقف کرد ه است.
موسویان در مصاحبه مذکور، با بی صداقتی، مدعی شده است که مشکلات اقتصادی و تحریمها ناشی از توان هستهای است. در روزهای گذشته، روزنامه اصلاح طلب «سازندگی» در اعترافی دیرهنگام پاسخ این ادعا را داد. این روزنامه اصلاح طلب در مطلبی نوشته بود: «ایران موبه مو تعهدات هستهای خود را اجرا میکند، اما تحریمهایی را تحمل میکند که به مراتب سختتر از دوره قبل از توافق است…خروج از برجام... گزینه بهتری از ماندن در توافق یکجانبه، تحریمهای سختتر از پیشابرجام، دلخوش کردن به اقدامات نمادین اروپا و مشاهده رکودی است که این بار میتواند اقتصاد کشور را از گروه کشورهای با درآمد متوسط به فقیر مبدل سازد».
به عبارت دیگر، در صنعت هستهای بتن ریخته شد ولی ما اکنون شاهد بازگشت شدیدتر تحریمها و تورم ۵۰ تا ۱۵۰ درصدی در اقلام مختلف هستیم.
لازم به ذکر است که در قضایای برجام فاش شد که حسین موسویان بصورت علیالرأس از کاخ سفید پول نقد دریافت کرده است.
** عبدی: کنار هم قرارگرفتن دین و سیاست، اثرگذاری دین را از بین برده است!
عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «دین به منزله نهادی مهم که به صورت سنتی اثرگذاری چشمگیری در جامعه داشته و نقش مهمی در تهذیب اخلاقی و انسجام اجتماعی ایفا میکرده است، در عمل و به دلیل ادغام شدن نسبی با نهاد دولت، کارایی مستقل خود را از دست داده و دیگر چون گذشته اثرگذاری مناسب را ندارد و فاقد نفوذ کلام شده است. به ویژه آنکه گرایش شدید به شکل گرایی و مناسک گرایی دینی، آن را از محتوای گذشته خود تهی کرده است.
نهاد دین آنچه را که از ارتباط نزدیک با نهاد سیاست به دست آورده به بهای از دست دادن اثرگذاری بر مردم و جامعه است. کافی است میزان مراجعه و حضور مردم در سازمانها و مراسم دینی مثل مساجد، هیأتهای مذهبی، نمازهای جمعه و…را با گذشته مقایسه کنیم. مقایسهای که از طریق مشاهده مستقیم نیز قابل انجام است. در نقطه مقابل میتوان روی آوری به مراسم و سازمانها و برنامههای عرفی و غیرمذهبی (و نه لزوماً ضدمذهبی) را در نظر گرفت که در مسیر رو به رشد قرار دارند».
عبدی در ادامه نوشت: «مطالعاتی که در ماههای اخیر انجام شده، نشان دهنده کاهش التزام به مناسک و عبادات است. در حالی که انتظار میرود که در جامعه دینی و با حمایت رسمی، این روند بهبود پیدا کند. مقایسه یافتههای پژوهشی سال ۱۳۵۳ علی اسدی با یافتههای کنونی در میزان مسجد رفتن و نماز و روزه انجام دادن، نشان دهنده این تفاوت چشمگیر است».
عبدی مدعی شده است که کنار هم قرارگرفتن دین و سیاست، اثرگذاری دین را از بین برده است! وی همچنین مدعی شده است که التزام به مناسک و عبادات، در دوره طاغوت نسبت به دوره فعلی-نظام جمهوری اسلامی-بیشتر بوده است!
وی پیش از این مدعی شده بود که «در مواجهه با مسئله مشروب خواری باید همانند دوره طاغوت عمل کنیم»! و در ادامه مدعی شده بود که «باید همانند برخی کشورهای اروپایی، مواد مخدر را آزاد کنیم»! و علاوه بر این مدعی بود که «الگوی پیشرفت ایران در ۵۰ سال آینده، خیالی است»!
این اظهارات عباس عبدی، مصداقی دیگر از نیت درونی و ذات واقعی جریان به ظاهر اصلاح طلب است.
چندی پیش «علیرضا علوی تبار» از فعالین تندرو طیف اصلاح طلب در مصاحبه با شرق گفته بود: «چرا اصلاح طلبان در مقابل شکل عزاداریها اینقدر منفعل هستند. کسی چیزی نمیگوید و از کنار آن رد میشویم؛ ولی شورای پیشرو میتواند درباره این سنت برخورد انتقادی کند… چرا اصلاح طلبان در مقابل دادن دلار ارزان به برخی سفرها سکوت میکنند؟ …این در بین مردم احساس تبعیض به وجود میآورد. شما به آن کسی که به آنتالیا میرود، دلار دولتی نمیدهید، چرا؟ چه کسی گفته این شخص حق گرفتن دلار دولتی ندارد، اما کس دیگری دارد. اگر آن مستحب است، این هم مستحب است. تفریحی که میتواند آرامش روانی ایجاد کند، قطعاً مستحب است».
«فائزه هاشمی» نیز- مرداد ۹۵- در محفل سرای قلم-اجتماع برخی از فعالان فتنه ۸۸- گفته بود: «من معتقدم که حکومتها به دلیل اینکه خطاهایی که دارند را بهپای دین مینویسند به دین آسیب میزنند و به خاطر همینکه دین آسیب نبیند و مردم حالت دین زدگی پیدا نکنند حکومت اگر دینی نباشد بهتر است. من خیلی با حکومت دینی به این دلیل موافق نیستم».
«اکبر گنجی» از اصلاح طلبان فراری نیز- فروردین ۷۹- در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل آلمان گفته بود: «حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود».
این قبیل اظهارات در کارنامه اصلاح طلبان فراوان است و از حوصله این مطلب خارج است.
رهبر معظم انقلاب-اردیبهشت ۹۵- در دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزههای علمیه تهران از «اسلام ارتجاعی» و «اسلام آمریکایی» به عنوان دو لبه یک قیچی یاد کردند که به مقابله با «اسلام ناب محمدی (ص)» برخاستهاند. اصلیترین ویژگی «اسلام ارتجاعی» اعتقاد به جدایی دین از سیاست است و اصلیترین خصوصیت «اسلام آمریکایی» عدم اعتقاد به ظلمستیزی و مبارزه با ظالمان و ستمگران است.
امام خمینی (ره) در صفحه ۱۱ کتاب ولایتفقیه تاکید کردهاند: ««نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است. از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را دربر دارد، سه، چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است. مقداری احکام هم مربوط به اخلاقیات است و بقیه، همه، اجتماعیات و اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است».
نسبت «یک به صد» یعنی احکام و آیات مربوط به اجتماعیات و سیاسیات صد برابر آیات مربوط به احوال فردی و شخصی است؛ بنابراین کسانی که دین را جدای از سیاست میدانند و این عقیده انحرافی را ترویج میکنند، بخش اعظم و گستردهای از دستورات اسلامی را قابل اجرا نمیدانند و این، نمیتواند مفهومی غیر از کنار گذاشتن اسلام داشته باشد.
جریان سیاسی خاص که پیشنهاد جدایی دین از سیاست را مطرح میکند، همان جماعتی است که ایستادگی در مقابل باجخواهی دشمنان بیرونی و مخصوصاً آمریکا را «تنشآفرینی»! و دفاع از منافع ملی را «تندروی»! و «افراطیگری»! میداند.
** هلهله اصلاح طلبان روی خون دانشجویان!
روزنامه آرمان در گزارشی با عنوان «مدیران دانشگاه آزاد را برکنار کنید» نوشت: «پس از رحلت آیت الله هاشمی روندها و برنامههای دانشگاه آزاد تغییر کرد و رفاه دانشجویان حین تحصیل به فراموشی سپرده شد. مسئولان این دانشگاه که دیگر نظارت گذشته بر عملکرد خود را احساس نمیکنند با اتخاذ تصمیماتی سبب نارضایتی و تحمیل هزینههای گزاف به دانشگاه آزاد میشوند که نمونه اخیر آن حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان و درگذشت و مجروح شدن تعدادی از آنها بود».
این روزنامه اصلاح طلب همچنین در سرمقاله امروز به قلم «صادق زیباکلام» نوشت: «وقوع حادثه غمانگیز برای دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات موجب شد تا انتقادهای شدیدی در فضای مجازی و واقعی جامعه نسبت به مسئولان دانشگاه آزاد صورت گیرد…بعد از رحلت مرحوم آیتا… هاشمی، اصولگرایان دانشگاه آزاد را که مجموعهای خصوصی است و با شهریه دانشجویان ساخته و اداره شده، تحت لوای خود آوردهاند… البته این تنها آسیب مدیریت اصولگرایان بر پیکره دانشگاه نیست بلکه بسیاری از اساتید صاحبنام نیز کنار گذاشته شدند که حاصل آن سقوط اعتبار واحدهای موفق دانشگاه مثل تهران مرکز یا علوم وتحقیقات است».
در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانهای در واکنش به ماهیگیری سیاسی طیف اصلاح طلب از ماجرای حادثه واژگونی اتوبوس دانشجویان در مطلبی نوشته بود: «جان باختن شهروندان در سوانح ناشی از کوتاهی مدیران ذی ربط، قرمز و آبی ندارد. هر جا اتفاق بیفتد، تأسف بار و موجب مواخذه است؛ اما گویا برای بعضی سیاسی کاران، اینجا هم باید مسئله را حزبی و جناحی دید! اگر حادثه مربوط به وزارت راه آخوندی و دولت روحانی بود، ولو ۴۸ نفر در آتش تصادم دو قطار بسوزند و یا کودکان دانش آموز در آتش سوزی مدرسهای در زاهدان قربانی شوند، از نگاه سیاست بازان بی صداقت، مهم نیست و باید ماجرا را درز گرفت و زیر سبیلی رد کرد؛ اما مثلاً اگر مشابه همین حوادث تلخ در واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد رخ داد، باید دهها برابر، موضوع را برجسته کرد و صاف رفت سراغ رئیس دانشگاه؛ چرا که اینجا گویا میتوان تسویه حساب سیاسی کرد! این قبیل رفتارها، تضییع حق عمومی است. حساب جریحه داری افکار عمومی از سوانح تلخی مانند مصیبت واژگونی اتوبوس دانشجویان را باید از عقده گشایی و تسویه حساب مافیای رانده شده ازسر دانشگاه آزاد جدا کرد.»
این فعال اصلاح طلب در ادامه نوشته بود: «طیف اشرافی زیاده خواهی که بیش از سه دهه بر دانشگاه آزاد چنبره زده بودند و این دانشگاه عمومی را ملک طلق پدری میدانستند، قبل و بعد از درگذشت مرحوم هاشمی، خود را به در و دیوار زدند تا این مجموعه را که ارزش دارای هایی آن پنج سال قبل، ۳۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشد، با فراهم کردن حیلههای شرعی در تیول خود نگاه دارند اما نتوانستند؛ بنابراین دو سال است دنبال بهانه برای انتقام گرفتن از روند انحصار زدایی در دانشگاه آزاد هستند.»